Monday, August 28, 2006

جهنم

آنچه که درزیر میخوانید جواب یک سوال واقعی است که در امتحان میان ترم ِشیمی یکی از دانشگاه های واشینگتن به دانشجویان داده شده است. جواب یکی از دانشجویان به قدری جالب بود که" استاد"از طریق اینترنت آنرا جهت آگاهی به اطلاع همگان رساند. وبه همین خاطر است که ما نیز میتوانیم از جواب هوشمندانه ی او لذت ببریم. فراموش نشود که این دانشجو تنها دانشجوئی بود که به او نمره ی بیست داده شد.
سوال: به نظر شما جهنم یک سیستم گرما ده است یا یک سیستم گرما گیر؟
اکثر دانشجویان جوابها ی خود را براسا س باورهای خود ازقانون"بویل"نوشتند. (براساس این قانون گاز هنگام انبساط سرد وهنگام انقباض گرم میشود.)
دانشجوی مورد نظر به سوال به شکل زیر پاسخ داد:
اول از همه باید تغییرات جرم جهنم را نسبت به زمان حساب کرده وبرای این منظورباید میزان ارواحی را که به جهنم وارد وخارج میشوند بدانیم. به باور من براساس یک پیش فرض مسلم، روحی که وارد جهنم بشود هرگز از آن خارج نمیگردد. برای محاسبه ی تعداد ارواحی که وارد جهنم میشوند بهتر است نگاهی به ادیان گوناگونی که امروزه درجهان وجود دارند بیندازیم . بیشتراین ادیان معتقدند که اگرهرکس جزء پیروان خاص آنها نباشد به جهنم خواهند رفت. واز آنجائیکه بیشتر از یک دین وجود دارد -وازطرفی دریک زمان هر فرد نمیتواند به بیش از یک دین اعتقادداشته باشد- میتوان نتیجه گرفت که همه ارواح به جهنم خواهند رفت. از آنجا که آمارمرگ ومیر نسبت به زمان به گونه ای" نمائی" افزایش می یابد میتوان انتظارداشت که تعداد ارواح موجود در جهنم نیز ازاین روند پیروی میکنند. حال اگرمیزان تغییر حجم در جهنم را در نظربگیریم براساس قانون بویل برای ثابت ماندن درجه حرارت وفشاردر جهنم، حجم جهنم متناسب با حجم ارواحی که به آن وارد میشود باید انبساط حاصل کند. بر این اساس میتوان دوحالت زیر را در نظر گرفت:
1) اگرسرعت انبساط جهنم ازمیزان ارواحی که به آن وارد میشود کند تر باشد دما وفشارش آنقدر افزایش خواهد یافت که دیگر چیزی از جهنم باقی نخواهد ماند.
2) اگرسرعت انبساط جهنم ازمیزان ارواحی که به آن وارد میشود بیشتر باشد دما وفشا رش آنقدرکاهش خواهد یافت که جهنم در اثر برودت منجمد خواهد شد.
کدامیک از دو حالت بالا میتواند درست باشد؟
اگرما فرضیه ای را که "ترزا"در خلال سالی که دانشجوی سال اول بودیم –به من ارائه کرد- مبنی بر اینکه:"قبل ازخوابیدن من با تو یک روز سرد در جهنم خواهد بود" بپذیریم -واین حقیقت رابه حساب بیاوریم که من شب گذشته پیش او خوابیدم –پس حالت دوم باید درست باشد بنابراین اطمینان دارم که جهنم "گرما ده " است وبرای همیشه یخ زده است. نتیجه این فرضیه آن است که از آنجا که جهنم منجمد شده دیگر نمیتواند پذیرای ارواح باشد –تنها بهشت باقی میماند که از طریق آن میتوان وجود الوهیتی را ثابت کرد که توضیح دهد: "چرا شب گذشته ترزا فریاد نزد: "اوه خدای من"!

Monday, August 14, 2006

دو فنجان قهوه

متن یک نامه برقی از یک دوست:

پروفسور مقابل کلاس فلسفه خود ایستاد و چند شیء را روی میز گذاشت. وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه ی بزرگ ِ سس مایونز را برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.
بعد از شاگردان خود پرسید که آیا این ظرف پر است؟ و همه موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها را به داخل شیشه ریخت و شیشه را به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپهای گلف قرار گرفتند؛ و سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.
بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی را پر کردند. او یکبار دیگر از پرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله".
بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. " در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها را پر می کنم!" همه دانجویان خندیدند.
در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود.
سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل کارتان، خانه تان و ماشنتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده. "
پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها را در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پاافتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی را برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین.
همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین.
اول مواظب توپهای گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت را مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند. "
یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟
پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، ولی همیشه،
در اون، جایی برای دو فنجان قهوه، برای صرف با یک دوست، هست!