Sunday, October 29, 2006

حسنک کجایی؟

گاو ما ما می كرد. گوسفند بع بع می كرد. سگ واق واق می كرد. و همه با هم فرياد می زدند:
حسنك كجايی؟
شب شده بود اما حسنك به خانه نيامده بود. حسنك مدت های زيادی است كه به خانه نمی ‎آيد. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تی شرت های تنگ به تن می كند. او هرروز صبح به جای غذا دادن به حيوانات جلوی آينه به موهای خود ژل می زند. موهای حسنك ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهای خود گلت می زند. ديروز كه حسنك با كبری چت می كرد، كبری گفت تصميم بزرگی گرفته است. كبری تصميم داشت حسنك را رها كند و ديگر با او چت نكند چون او با پتروس چت می كرد. پتروس هميشه جلوی كامپيوترش نشسته بود و چت می كرد. پتروس ديد كه سد سوراخ شده اما انگشت او درد می كرد چون زياد چت كرده بود. او نمی دانست كه سد تا چند لحظه‌ی ديگر می شكند. پتروس در حال چت كردن غرق شد. برای مراسم دفن او كبری تصميم گرفت با قطار به آن سرزمين برود اما كوه روی ريل ريزش كرده بود. ريزعلی ديد كه كوه ريزش كرده اما حوصله نداشت. ريزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد. ريزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد كرد و منفجر شد. كبری و مسافران قطار مردند. اما ريزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل هميشه سوت و كور بود. الان چند سالی است كه كوكب خانم همسر ريزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله‌ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شكم مهمان ها را سير كند. او در خانه تخم مرغ و پنير دارد اما گوشت ندارد. او كلاس ِ بالایی دارد. او فامیل های پولدار دارد. او آخرین بار كه گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت. اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است كه دیكر در كتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.
متن توسط علی برایمان ارسال شده بود. گم شده بود که امشب آنرا یافتیم و چسباندیمش اینجا. حالا خودش نمی دانیم کجاست؟

Friday, October 20, 2006

مانیفست ِ فمینیسم

ما به یک سند سری که همانا مانیفست فمینیسم است دست یافته‌ایم. یک بار دیگر هم در این وبلاق گفتیم که ما از این کلمه مانیفست خیلی خوشمان می‌آید ولی قدرتی خدا تا دلتان بخاهد از این فمینیسم بدمان می‌آید. بهرحال، این مانیفست توسط یکی از خانندگان وبلاق به دست ما رسیده است که برای آگاهی همه به زیور طبق برقی آراسته شد.
1- چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ‌گاه از آن استفاده نمی‌کنند.
2- چرا مردها همیشه خوشحالند؟
چون آدم‌های بی خیال فقط می‌خندند.
3- چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم‌ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامی‌که زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می‌رسد، مردها همان‌جا قرار دارند.
4- اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان 10 طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟
خانم، چرا که آقا راه را گم می کند.
5- شباهت آقایون با آگهی‌های بازرگانی چیست؟
شما نمی‌توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی‌آورد.
6- ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را در بیکینی می‌بینند شکم هایشان را تو می‌دهند.
7- به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد.
8- فرق بین نرخ اوراق بهادار با مردها در چیست؟
نرخ اوراق بهادار رشد می کند.
9- فرق یک شوهر جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید.
10- دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی‌کنند.
الف- فکری ندارند. ب- کاری ندارند.
11- در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست.
12- اگر مردها هم باردار می شدند آنوقت:
خدمات پزشکی در مغازه های خواروبار فروشی هم ارائه می شد.
13- مردی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت.
او بعدا آنرا برنز رنگ کرد.
14- یک وضعیت غیر قابل كنترل چیست؟
یک مرد در یک اتاق.
15- برای درست کردن پاپ كُرن به چند مرد نیاز است؟
3 نفر، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد.
16- مردها لباس‌هایشان را چگونه دسته بندی می‌کنند؟
''کثیف'' و '' کثیف اما قابل پوشیدن".
17- تنها یک مرد می‌تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 میلیون تومانی بخرد ویک سیستم صوتی 4 میلیون تومانی بر روی آن نصب کند.
18- زمان با ارزش مردها در کنار همسرانشان چگونه می‌گذرد؟
ملافه را روی سرشان می‌کشند و می‌گویند: ''تو خیلی نازی عزیزم".
19- یک خانم 35 ساله به بچه دار شدن فکر می کند، یک مرد 35 ساله به چیزی فکر می‌کند؟
به قرار گذاشتن با بچه‌ها.
20- شما به مردی که همه چیز دارد چه می‌دهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می‌تواند از آنها استفاده کند.
21- چرا عنکبوت‌های سیاه پس از جفت گیری، جفت خود را می‌کشند؟
به این خاطر که می‌خواهند قبل از شروع خروپف جلوی آنرا بگیرند.
22- چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند.
23- آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد.
24- رفتن به بار مجردها چه فرقی با رفتن به سیرک دارد؟
در سیرک كسی صحبت نمی کند.
25
- چرا مردها به دنبال خانم‌هایی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟
به همان دلیلی که آدمها ماشینی را دنبال می کنند که هیچ گاه نمی توانند در آن رانندگی کنند.
26- شما با مرد مجردی که تصور می کند بهترین هدیه خدا نصیب او شده چه می‌کنید؟
او را مبادله می‌کنیم.
27- چرا آقایون مجرد جذب خانم‌های باهوش می‌شوند؟
دو چیز مخالف نسبت به هم کشش دارند.
28- شباهت آقایون با ماشین چمن زنی در چیست؟
هر دو خیلی سخت به کار می‌افتند، در هنگام کار سر و صدای زیاد ایجاد می‌کنند و حتی نیمی از وقت را هم نمی‌توانند به درستی کار کنند.
29- نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می‌دانند.
30- مردها این مانیفست را در چند دقیقه می‌خوانند؟
مردها اصلا خواندن نمی‌دانند.

Monday, October 09, 2006

اندر باب کامنت و کامنت گذاری

برای اولین بار وجود "مخاطب" را ازمادرم یاد گرفتم که وقتی کاسه یا بشقابی (البت ازجنس چینی) می‌خرید با تلنگر به آن میزد. وقتی ازاومی‌پرسیدم: " چرااین کاررامیکنی؟" می‌گفت: "به تومی‌گوید که سالم است یا شکسته" ومن درتعجب که مگر کاسه و بشقاب هم حرف میزنند؟ سال‌ها گذشت که با تجربه آموختم که بله حتی اجسام بی جانی مثل کاسه بشقاب هم ازخود واکنش نشان می‌دهند. آیا ازاین قضیه‌ی ساده نمی‌توان نتیجه گرفت که شان آدم‌‌هائی که با پدیده‌ای روبرومیشوند و کر و کور و لال باقی می‌مانند ازکاسه بشقاب هم کمتر است؟ داستان گِله‌ی غم انگیز صادق هدایت را بیاد می‌آورم که با اندوه گفته بود: "هرچه می‌نویسم یا نمی‌خوانند که به درک! یامی‌خوانند ونمی‌فهمند که آنهم به درک! ولی آنها هم که می‌خوانند خفقان میگیرند!" آدمی برکه‌ی کوچکی است که براساس صیانت ذات برای اینکه نخشکد می‌کوشد از باریکترین راه‌ها و بیراهه‌ها خود را به دریای لایزال مردم برساند. لازم نیست ازثروت بیکرانی برخوردار بود تا اینکه نسبت به هم بی تفاوت نباشیم وهمدیگررا ببینیم ونسبت به نیک وبد یکدیگرازخود واکنش نشان دهیم. شکوه و جلال دریا هم از دست دردست هم گذاشتن همین خُردک چشمه‌ها و رودها و برکه‌ها حاصل میشود. که اگر به هم نپیوندند جای دریا را کویرسوزانی خواهد گرفت که بی شباهت به جهنم نیست.
ابوغریب بخارایی